درمان افسردگی

تصمیم رو گرفتم و شروع کردم به خام گیاهخواری و خیلی هم اراده داشتم چون کلیپ های بقیه رو دیده بودم و دیده بودم که بقیه خیلی از بیماری هاشون خوب شده بود و خلاصه شروع کردم.

یادم نمیره از همون روز اول احساس کردم سبک تر شدم. تا اینکه هفته اول تموم شد باورم نمیشد، واقعااااااااااا باورم نمیشد. برای اولین بار تو عمرم قشنگ حس میکردم واقعا دارم خوب میشم اصلا باورم نمیشد قشنگ حس میکردم دارم خوب میشم قشنگگگگگگگ.

برای اولین بار داشتم شب میخوابیدم. اصلا و ابدا باورم نمیشد . واسه اینکه شب میخوابیدم خوشحال بودم. برای اولین بار داشتم بدون قرص میخوابیدم اونم نه خواب معمولی یه خواب عمیق مگه میشه ؟ اون شب خوشبخت ترین آدم روی کره زمین بودم. روز به روز داشتم بهتر میشدم. هیچ موقع فکر نمیکردم یه روز از جهنم بیام بیرون و همیشه فکر میکردم حتی اگه یه خرده هم بهتر بشم هیچ موقع کامل خوب نمیشم. اصلا نمیتونستم خودمو خوب شده تصور کنم. افسردگی و نا امیدی عین خانوادم بودن ، اما افسردگی داشت پر میکشید که بره . روز به روز داشتم بهتر میشدم چیزی که حتی 1 بار هم تو ذهنم تصور نمیکردم. اضطرابم شدیدا داشت کم میشد . روز به روز داشتم آزادتر میشدم. دیگه اصلا بی قراری نداشتم. دیگه دائم تو خونه راه نمیرفتم دیگه تو ذهنم اصلا خودمو بدبخت نمیدیدم. برعکس داشتم خودمو خوشبخت میدیدم. فکرم داشت بازتر میشد کنترل ذهنمو داشتم به دست میگرفتم. هر چی افکار منفی داشتم داشت از بین میرفت. من 4 سال دانشگامو ول کرده بودم. دوباره شروع کردم به درس خوندن حتی از قبل از افسردگیم هم بهتر.دیگه نه تنها خودمو پایین تر از بقیه نمیدیدم بلکه خیلی هم بالاتر از بقیه میدیدم. دیگه نمیگفتم عجب آدم به درد نخوریم. میگفتم من آدم مفیدیم تازه یه ذره هم نه خیلیییییی. هیچ موقع اینطوری نبودم. آدم وقتی افسردگیش خوب شه قدر سلامتیشو شدیدا میفهمه. اینا شاید برای آدمای عادی مسخره باشه ولی برای یه آدم افسرده نه.


شاید فکر کنید داستان همینجا تموم شد  و من خوب شدم اما نه داستان های قشنگ تری هم رخ داد. من با خام گیاهخواری و طب سنتی اسلامی خوب شدم. بخاطر همین چون به طب سنتی علاقه مند شدم خودم شروع کردم به یاد گرفتنش. هر چی جلوتر میرفتم چیزای قشنگ تر و عجیب تری کشف میکردم. چیزایی که با علم مدرن پزشکی تناقض داشت و بخاطر همین تناقضش عجیب بود و من دوست داشتم. اما من بر خلاف قدیم چون میدونستم طب سنتی درست میگه اونو قبول میکردم. بخاطر همین ادامه دادم رفتم سراغ طب اسلامی و احادیثی که از پیامبر نقل شده بود و میخوندم. واقعا عجیب بودن.

کاملا علمی بودن و خیلی هم موثر. از اونجا بود که شروع کردم به تحقیق کردن راجب دین و نشانه های آخر الزمان و خیلی چیزای دیگه. من که اصلا به این چیزا اعتقاد نداشتم واقعا داشتم به معجزاتش پی میبردم. این شد که مسلمان شدم.

بعد از اون روند خوب شدنم 100 برابر شد. میدونید آدمی که هدف داره زندس. آدمی که به خدا ایمان داره همیشه حس میکنه یکی دوسش داره. وقتی آدم به آخرت ایمان داشته باشه دیگه براش هیچی نگران کننده نیست چون اگر بر فرض توی این 70 80 سالی که زندس همیشه هم مریض باشه بازم دلش قرصه که دنیای دیگه ای هم هست که تو اون هیچ موقع مریض نیست. من با تحقیق به اینجا رسیدم نه مثل کسایی که دینشون رو از پدر و مادرشون به ارث بردن و بخاطر همین خوشحالم و خدا رو شکر میکنم. باور کنید معنویت درمانی بیشتر از اون چیزی که فکر میکنید تاثیر داره. بعضیا فکر میکنن افسردگی  به هم خوردن هورمون های مغزه ، درسته منم کاملا همین عقیده رو دارم اما معنویت درمانی باعث تنظیم هورمون های مغز میشه. دیگه الان تو زندگیم هدف دارم. التن دیگه مثل قبل نیستم. انرژی فوق العاده بالایی دارم. کارمو از همون زمانی که تو دانشگاه بودم شروع کردم. خودم برنامه نویسی رو یاد گرفتم طراحی گرافیک هم یاد گرفتم و الان برای گرفتن جایزه تلاش میکنم. هیچ وقت فکر نمیکردم خوب بشم چه برسه به اینکه اینطوری خوب بشم . قبل از این حتی نمیتونستم یه مسئله ساده ریاضی رو هم حل کنم. اگه من خوب شدم پس شما ها هم خوب میشید مطمئن مطئن باشید.